کلبه دلتنگی
همه میگن خداست که تنهاست...... من که خدا نیستم......... چرا تنهام.................................................؟ کاشکی دیوانه بودم تا دلم غمگین نمیشد یا چنین بر دوش صبرم بار غم سنگین نمیشد تا حالا شده حسرت داشتن شخسی رو داشته باشی که واقعا و با تمام وجود دوستش داشته باشی؟ تا حالا شده از شدت غم و غصه بغض کنی و آروم آروم گریه کنی تا مبادا کسی صدات رو بشنوه؟ تا حالا شده حسرت یه روز خوب کنار کسی که دوستش داری رو داشته باشی؟ تا حالا شده از خودت خسته بشی؟ تا حالا شده هیچ چیزی خوشحالت نکنه؟ تا حالا شده برای مدت طولانی فقط غم باشه و غم؟ تا حالا شده دلت بخواد گریه کنی اما حتی اشکات هم باهات قهر کرده باشن؟ تا حالا شده دلت بگیره و هیچ کاری برای رها شدنش از دستت بر نیاد؟ تا حالا شده همه ادمهای دورو برت رو یکدفعه بشناسی، انگار که یه نقاب از چهرشون برداشتن و تو بمونی و درد ناباوری این همه تغییر؟ تا حالا شده احساس کنی که همیشه یه دیوار بتنی پشتته اما یه فعه بفهمی که جنس اون دیوار فقط و فقط از کاه؟ تا حالا شده دلت بخواد مدتها از همه کس و همه چیز دور باشی اما هیچ جایی برای قایم شدن نداشته باشی؟ تا حالا شده از زندگی ات خسته بشی؟.... اره حالا من موندم و اوار این همه سوال که ریختن روی سرم و حتی اجازه نفس کشیدن رو هم به زور بهم می دن! حالا من موندم و یه دنیا ناباوری، یه دنیا بی اعتمادی، یه دنیا احساس لگد مال شده! یه دنیا... اره یه دنیای پوچ، یه دنیا پر از ادمکهای با نقاب که نشناختنشون تمام عشق و زندگی ام رو برده زیر سوال!!! خسته شدم، خسته تر از اونی که بشه فکرش رو کرد! دیگه توانی برای کشیدن این بار سنگین ندارم، احساس می کنم له شدم، شدم مثل یه ظرفی که هزاران بار شکسته ولی هر دفعه خودش رو به هزار زحمت جمع و جور کرده اما هر دفعه یه تیکه از تیکه های شکسته اش گم شده و کم اومده و حالا دیگه اونقدر این تیکه های گم شده زیاد شدن که هیچ بند زنی نمی تونه این ظرف خرد شده رو بند بزنه... خرد خرد
تا حالا شده اونقدر غم داشته باشی که دنیای اطرافت رو فراموش کنی؟
خدایا من دیگه فقط تورو دارم ،خدایا توروخدا تنهام نذار، دیگه دست یاری به سمت هیچ بنده ایت درازنمی کنم، همشون تنهام گذاشتن...
خدایا ، تو دیگه تنهام نذار
This
template generated and design by
Nightnama
on 2013 do
not Copy
بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 29
کل بازدیدها: 78969